مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
باران گرفت و کوچۀ دنیا صفا گرفت دریا به یُمن نورِ وجودش ضیاء گرفت روحِ کرم ز فیض قدومش جلا گرفت سائل همیشه رزق خود از مجتبی گرفت زیـبـاتـرین تـرانـۀ لـبها خوش آمدی اول امــامــزادۀ دنــیــا خــوش آمــدی مـاهِ خـدا ز بـرکـت تو این چـنین شده عـشـقت دلـیل هر نـفـس مـؤمنین شده زلف کمند توست که حبل المتـین شده اصلا کـرم به نـام تـو آقا عـجـین شده عـمـری گـدایِ سـفـره و میخـانـۀ توأم عـمـری خـمـار بـاده و پـیـمـانـۀ تـوأم سنگ تو را به سینه زده جانم از ازل ای آبروی شعر و ادب، قطعه و غزل احسانِ بیکـرانِ تو در هر زبـان مثل شد قـاسـم تو وارث احـلی من العـسـل بیحب تو عسل به دهانم هلاهل است آخر به جز حسن چه کسی یار سائل است؟ ذکـرِ گـرهگـشـا، حـسـن بن عـلی مـدد فـرزند مـصطـفی، حسن بن عـلی مدد ای مروه و صـفـا، حسن بن علی مدد ای نـورِ کـبـریـا، حـسـن بن علی مـدد هفت آسـمان به حیرتِ ذکرِ سجـود تو عزّت گـرفته پـرچـم دین با وجـود تو تـنـهـا دلـیـل عــزّت مـن، آبـروی مـن پُـر کن پیاله را که تهی شد سبوی من یک لقمه نان ز دست تو شد آرزوی من یک بار هم نظر بنما سمت و سوی من نـورِ خـدا ز سوی تو شد منجلی حسن ای ذو الـفــقــار دوم آل عــلـی حـسـن سر تـا به پـایت آیـه به آیـه پـیـمـبـری تـو اولـیـن ســلالــۀ آیــات کــوثـــری آقا میان معـرکه کـردی چه محـشـری دیـدنـد در جـمـل کـه تـجـلّـیِ حـیدری جانم به ضربِ دستِ تو ای تیغِ صیقلی ای فـاتـح جـمـل پـسـر مـرتضی عـلی |